اولین برف شهر مون
سلام دخملییای خوشگل خودم. امسال برف و زمستون خیلی زود خودی نشون دادن. از چهارشنبه شب بارش برف شروع شد و تا جمعه شبش یکریز میبارید و همه از کوچیک و بزرگ بخاطر این نعمت خدای مهربونمون خوشحال بودن.صبح پنجشنبه بیدارتون کردم و برفهای روی دیوار رو نشونتون دادم و شما خیلی ذوق کردین .داشت یادم میرفت شب قبلش مبین هم خونه ما بود صبح وقتی برف رو دید ٰمی گفت :عمه چقدر خوب شد اومدم خونه شما طرفای ما اصلا برف نمیاد. عمه قربونت ... صبحونتونو دادم و آماده شدم برم دانشگاه ٰ،بابایی گفت بچه ها هم حاضر بشن باهم بریم سه تایی باهم باشن خونه رو میکوبن و تا من بیام دوباره میسازن،آخه...